شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

فریاد رسی نیست..

هی دل به دعا خوش نکن ای دل 

که من امشب ،

تا هفت فلک داد زدم ،

هیچ کسی نیست ...

"حسن حسن پور"

شب های بیداری..

از خود صبح فقط منتظرم شب بشود..

تا پتو را بکشم روی سرم گریه کنم...!

"نفیسه سادات موسوی"

شب شد باز..

دوباره شب شد و با من حدیث بیداری..

گذشته بود شب از نیمه من ز هشیاری..

"حمید مصدق"

تب و تاب..

دوش دور از رویت ای جان

جانم از غم تاب داشت ..

"سعدی"

دل پر درد ..

با دلی پر شده از زخم ، نمک می خوردیم ..

دوش وقت سحر از غصه ، ترک می خوردیم..!

"حامد عسکری"

درد دارد ...

درد دارد که هرچه بنویسی ،

نتوانی که شرح غم بدهی..

درد دارد به طفل احساست ،

شب به شب ،

قبل خواب ،

سم بدهی...!

"علیرضا آذر"

شب وصال..

چه روزها به شب آورده م در این امید..

که با وجود عزیزت شبی به روز آرم !

"سعدی"

بگذریم..

هر شب دلم بهانه ی تو ..

هیچ.. بگذریم!

امشب دلم دوباره تو را ...

هیچ .. بگذریم!

"ناشناس"

همدم شبانه ..

امشب اندوه تو 

بیش از همه شب  ،

شد یارم ..

"ناشناس"

همین یک امشب را...

خوابم نمی آید امشب..

امشب..

فقط یک امشب خسته را فرصت دارم..

کاش یک نفر از یک جایی ، یک آوازی می خواند ..

هرچه که باشد!

"سید علی صالحی"

باز هم بی تابی ..

باز هم نصفه شب و تاب و تبی تکراری 

دلبرم! دخترِ مهتاب! تو هم بیداری؟        

گل شب بوی غزل ریز! مزاحم نشوم!   

وقت داری کمی از روی غمم برداری؟؟  

میشود دست به بغضم بکشی؟ بی زحمت!

میشود گوش به آهنگِ دلم بسْپاری؟

"یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم" 

خسته ام،خسته از این زندگیِ اجباری!

شده مخروبه بنایِ دلِ کج بنیادم!

شاعری را چه به وصله زدن و معماری!

خسته ام،منتظرِ معجزه ی تازه ایَم

تو بیایی به دلم دینِ نُویی می آری!

کاش! پایانِ غمِ من به خودت ختم شود

کاش! شیرین شود این درد و غمِ تکراری! 

"عقیل پورجمالی"

الغوث...

کوه غم شد آب از فریاد عالم سوز من ..

کیست دیگر در دل شب ها به فریادم رسد...؟

"صائب تبریزی"

حرامم باد خواب بی تو..

شبی خیال تو گفتم ببینم اندر خواب...

ولی ز فکر تو خواب آیدم؟

خیال است این!

"سعدی"

آسوده بخواب ، من بیدارم ..

در خاطرم روانه شد و شب بخیر گفت ..

گفتم که در نبود تو شب ها بخیر نیست ...

"فرامرز عرب عامری"

از صبا پرس..

از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح

بوی زلف تو همان مونس جان است که بود..

"حافظ"


ای کاش..

ای کاش نگاه خسته را خوابی بود..

یا در شب بی ستاره مهتابی بود..

ما مثل دو کاج دور از هم هستیم

ای کاش که بین من و تو تابی بود..

"احسان افشاری"

شب بی تو...

در خاطرم روانه شد و شب به خیر گفت ..

گفتم که در نبود تو شب ها به خیر نیست ...!

"فرامرز عامری"

چه داند ..

آن را که غمی چون غم من نیست چه داند

کز شوق توام دیده چه شب می گذراند...

"سعدی"

شب من و خواب تو..

تو را چه غم که شب ما دراز می گذرد؟
که روزگار تو در خواب ناز می گذرد..

"صائب"

خیال عاشقانه..

چو شب گیرم خیالت را در آغوش

سحر از بسترم بوی گل آید ..!

"بابا طاهر"

دلتنگم ...

دلم امشب شبیه کوچه های تا حرم تنگ است

دلم در حسرت ایوان دلباز شما تا چند...؟!

"ناشناس"