شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

عشق پر درد..

بر لب لرزان من ، فریاد دل خاموش بود

آخر آن تنها امید جان من تنها نبود..

جز من و او ، دیگری هم بود .. اما ای دریغ

آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود..

"شهریار"

دل من چرا نمی خوابی؟

ز فرقت تو ز دل امشب اضطراب نرفت ..

ستاره محو شد و چشم من به خواب نرفت ..

"صائب تبریزی"

فکر دل کنید!

تن اگر بیمار شد ، بر سر میاریدم طبیب..

ای عزیزان!

کار تن سهل است ..

فکر دل کنید!

"جامی"

به خودم آمدم...

به خودم آمدم انگارتویی در من بود..

این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود..

"علیرضا آذر"

بی تو به سر نمی شود..

بی سر به سر شود من دل خسته را ولیک 

بی او گمان مبر که زمانی به سر شود...

"خواجوی کرمانی"

شکسته باد..

الا که از همگانت عزیزتر دارم..

شکسته باد دل گر 

دل از دل تو بردارم..

"حسین منزوی"

انیس شب تنهایی..

همه شب من دل خود میخورم از تنهایی

تا خیال تو انیس شب تنهایی کیست..؟

"صائب"

اعجاز تو ..

تو بیش کنی کم را ..

از دل ببری غم را ..

"مولوی"

التماس..

زیر قدمت بانو

دل ریخته ام برگرد!

از طاق هزاران ماه آویخته ام 

برگرد..

"علیرضا آذر"

یار ناگزیر...

ای یار ناگزیر که دل در هوای توست ..

جان نیز اگر قبول کنی هم برای توست ...

"سعدی"

خواب دیدار..

کارم از خواب گذشته ، من بی خواب امشب

تا سحر حسرت دیدار تو در دل دارم ..

"ناشناس"

به کدام رسم ..؟

به کدام کیش و آیین ،

به کدام مذهب و دین 

ببری قرار دل را ،

به سراغ دل نیایی...؟!

" ناشناس"

سرگردان..

تن من قایق لنگر زده در طوفان است ...

خودم اینجا

دل من پیش تو سرگردان است..

"فاضل نظری"

چرا؟

شست باران همه ی کوچه خیابان ها را ..

پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟!

"حسین منزوی"

چه کنم؟

چه کنم دل چو هوای تو کند شب همه شب

سر اگر بی تو به دیوار غریبی نزنم؟!

"حسین منزوی"

روزای بارانی..

بارانی م و باز دلم کرده هوایت ..

چتری به سرم نیست بجز خاطره هایت..

"ناشناس"

...

لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم

چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟

کاش می شد که شما نیز خبردار شوید

لحظه ای از من و از درد کهن سال دلم ..

از سرم آب گذشته است مهم نیست اگر

غم دنیای شما نیز شود مال دلم ..

"نجمه زارع"

شب های پاییزی...

شب از شب های پاییزی ست..

از آن همدرد و با من مهربان شب های شک آور..

ملول و خسته دل ،

گریان و طولانی..

"اخوان ثالث"

خدایا...

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای..

آهسته می تراود از این غم ترانه ای..

باران شبیه کودکی م پشت شیشه هاست..

دارم هوای گریه ..
خدایا بهانه ای..!

"قیصر امین پور"

..

دلم مسافر خواب آلود در آن اتاق خیال اندود..

چو روح کهنه ی سرگردان هنوز می پلکد حیران ..

به جست و جوی کسی شاید ..

که از کنار تو می آید..

"حسین منزوی"

دوای درد من..

به وصل خود دوایی کن

دل دیوانه ی ما را ..

"سعدی"

آشفته ..

آشفته تر از موی تو 

این حال دل ماست ..

"ناشناس"

خسته...

ما خسته ایم!

خسته به معنای واقعی..

دل های ما شکسته به معنای واقعی..

این زخم سجده نیست به پیشانی م رفیق..

جای دری ست بسته به معنای واقعی..

"حسین جنتی"

شب به فنا ...!

بمان کنار من امشب..

دوباره شعر بخوان تا ..

برای هردویمان بعد گریه چای بریزم ...

دلم گرفته ازین جا..

کمی مراقب من باش!

دلم گرفته برای تو..

شب بخیر عزیزم..

"حامد ابراهیم پور"

..

دل نیست این ..

گله ی اسبان سرکش است ...

جز تو کسی توان مهار مرا نداشت ...

"حسن حسن پور"

کی دانی؟

تو که یک روز پراکنده نبوده ست دلت

صورت حال پراکنده دلان کی دانی..؟

"سعدی"

نشد..

گداخت جان

که شود کار دل تمام ..

و نشد..!

"حافظ"

پادشاه فصل ها ..

دلخون تر از انار 

اناری تر از دلم..

این فصل با تو بودن 

و دور از تو بودن است ..

"ناشناس"

در حسرت بهار..

برگ ریزان دلم را 

نوبهاری آرزوست ...

"سیمین بهبهانی"

تنها ..تنها..

شب فرو می افتاد..

به درون آمدم و پنجره ها را بستم ..

باد با شاخه در آویخته بود..

من در این خانه ،

تنها..

تنها..

غم عالم به دلم ریخته بود..

"هوشنگ ابتهاج"