شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

دل من چرا نمی خوابی؟

ز فرقت تو ز دل امشب اضطراب نرفت ..

ستاره محو شد و چشم من به خواب نرفت ..

"صائب تبریزی"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد