دوباره نیمه شب است و
خودت که میدانی..
من و خیال تو و این سکوت طولانی..
"ناشناس"
حس میکنم کنار تو از خود فراترم..
درگیر چشم های تو باشم رهاترم..
حالم بد است ..
با تو فقط خوب می شوم..
خیلی از آنچه فکر میکنی مبتلاترم..
"اصغر معاذی"
وای بر من که در این بازی بی سود و زیان
پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهدشکن..
باز با گریه به آغوش تو بر میگردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن..
"فاضل نظری"
قسم به موی تو، از غم نشانه ای کوچک..
حسادتی ست که دارم به شانه ای کوچک..
تبسمی کن و بگذار باز شاد شود ،
جهان غم زده م با بهانه ای کوچک..
"سجاد رشیدی پور"
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد..
چشم های من به جای دست های تو !
من به دست تو آب می دهم ،
تو به چشم من آبرو بده..
"قیصر امین پور"
شب صبح شد و باز کسی چشم به راه است..
سخت است بفهمی که رقیبت خود شاه است
من مرد شبانی که فقط زمزمه میکرد:
"معشوقه م ای کاش به دربار نمی رفت.."
باید چه کنم تا که سزاوار تو باشم؟
باید پس از این شاعر دربار تو باشم..
"ناشناس"
وقتی که چای چشم پر رنگ تو دم باشد
مردی که پیش ت می نشیند خسته تر ، بهتر..!
"حسین زحمتکش"
تو از قبیله ی قاجاری
من به چشم های تو مشکوکم!
رسیده ای که امیری را
ز چشم شاه بیندازی..
"ناشناس"
زخم خوردم گاهی از ایشان و گاه از چشم تو..
با رقیبان بر سر جانم رقابت داشتی!
"سجاد سامانی"
من همینقدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست..
فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز..
که همین شوق مرا خوب ترینم ، کافی ست..
"محمد علی بهمنی"
یک امشب را دیگر چشم به راه شعر نخواهم ماند..
من امشب خودم به عمد ؛
از احتمال آمدن تو برای خودم ترانه خواهم خواند..
"سید علی صالحی"
کائنات فدای لبخند شیرین اول صبحت ؛ بخند!
جانم ..
تو دلخوشی روزهای کسل کننده ای ..
"علی قاضی نظام"