شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

تو را با هیچ چیز عوض نخواهم کرد!

من با صدای نفس کشیدنت هم عاشقی میکنم

حتی اگر آرام و بی صدا خودم را بگذارم در دست هایت و بروم!

حتی وقتی از کنارت رد شوم برای پرت نشدن حواست ،

بوی تنت را پک بزنم!

نه!

تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم ..

حتی با زندگی!

"عباس معروفی"

آرام جانم ..

می دانی..

من سال هاست به دوست داشتن تو ، آرامم..

"افشین صالحی"

بی تو کجا برم؟

گر بر کنم دل از تو 

و بردارم از تو مهر

آن مهر بر که افکنم؟

 آن دل کجا برم؟

"حافط"

دام زلف..

جانم فدای زلف تو آن دم که پرسمت

کاین چیست؟!

موی بافته؟!

گویی که دام توست..

"امیرخسرو دهلوی"

عشق تو با هر نفس...

عشق تو با هر نفس آب حیاتم می دهد

این سراب عاشقی آخر به بادم می دهد

گر کنی با دل من در همه عمر جور و جفا

رنگ چشمان سیاهت هی قرارم می دهد

من و تو افتاده ایم فرسنگ ها از هم جدا

دوریت هر ثانیه  دارد عذابم می دهد

گرچه من بی سر و سامان شده م آخر عمر

عشق تو در وقت پیری اعتبارم می دهد..

می شوم با هر نگاهت مست ای آهوی من

ناز چشمان تو هر لحظه شرابم می دهد..

من که بی دینم ولی تو چادری ، با این وجود

حسرت لب های تو آخر وفاتم می دهد..

"سعید گشول"

...

کاش هرگز تو را نمی دیدم

این جهان بی بهانه  هم غم داشت!

زندگی بی تو هم مرا می کشت ،

این جهنم فقط تو را کم داشت..

"اهورا فروزان"

...

دارم هِی نیامَدنت را خواب می‌کنم و آمدنت را خواب می‌بینم

داشتنت را بغل می‌کنم و بوسیدنت را خیال می‌بینم

دارم  هِی با تو حرف می‌زنم

هِی با تو حرف زدن را، گوش می‌کنم

هر روز  کنارِ تو راه میروم، قدم می‌زنم

خسته می‌شوم

کنارِ تو دراز می‌کشم می‌خوابم!

سلام خوبِ قشنگم

پاهایت درد نگیرد از سنگینی‌ سرم

آخر، سرم پُر از سنگین است

از دِق‌هایِ انتظار

از نیامدن‌ هایِ، هِی تو

از کجا رفته‌ای،

راهِ کدام جاده را گرفته‌ای سنگین است،

بگذار سرم را از پایِ تو بردارم!

تمامِ دردهایی که کشیدی را دارد

تمامِ دلتنگی‌هایی که داشتی را

تمامِ اجبارِ رفتن و بیهوده، رفتن را

سرم به اندازه‌یِ خیلی سنگین است

به‌قدرِ زیادمی‌ترسم پایت درد بگیرد وُ

نتوانی برگردی

بیایی

وَ در آغوشَ‌م خواب روی!

 بگذار سرم را از پایِ خیال تو بردارم

سنگین است..

خوابت درد می گیرد...

"افشین صالحی"

از چه رو با دشمن جانم شده م دوست ندانم!

تو را دوست داشتم چنان که انگار تو اخرین عزیزان من بر روی زمینی..

و تو رنجم دادی چنان که گویی من آخرین دشمنان تو بر روی زمینم!

"غاده السمان"

مغناطیس

تو مغناطیس دنیامی

دلم دور تو میگرده!

"علیرضا آذر"

مثل تنهایی خودم سرسخت..

به خنده گفتی تنها نبینمت

گفتم غم تو مانده و شب های بیکران با من..

"فریدون مشیری"

درد شب بیداری..

شبانگاهان که مه می رقصد آرام

میان آسمان گنگ و خاموش

تو در خوابی و من مست هوس ها ؛

تن مهتاب را گیرم در آغوش..

"فروغ فرخزاد"

چه بی رحمانه!!!!

اگر صیاد من باشم ،

اگر صیدم تو باشی ،

آه!

چه بی رحمانه خواهم خورد

لب های شکارم را ..!

"مهتاب یغما"

صبر..

هرچه گویی بتوانم 

مگر از روی تو صبر..

"اوحدی مراغه ای"

چراغ خاموش رابطه..

این هم از بهار

پس چرا سبز نمی شود چراغ رابطه؟!

از کدام خیابان به تو باید رسید..؟

"کامران فریدی"

خواب..

خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند..

خواب دیدم که تو رفتی..

بدنم جان دارد..!

"علی صفری"

..

تو که یارم نه ای

پیشم چرایی؟

"باباطاهر"

من شمع و تو پروانه..

گرد آن خانه بگردم

که در او خلوت توست..!

"وحشی بافقی"

تو بمان..

دلم ز هرچه به غیر از تو بود ، خالی ماند..

در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی..

"سیمین بهبهانی"

کار خیر..

یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟!

کار خیر است گر این شهر مسلمان دارد!

"علی صفری"

لبخند تو خلاصه خوبی هاست..

خبر داری که شهری روی لبخند تو شاعر شد؟

چرا اینگونه کافرگونه بی رحمانه می خندی..؟!

"فاضل نظری"

بگذر ز من ای آشنا..

من و رسوایی و این بار گناه

تو و تنهایی و آن چشم سیاه..

از من تازه مسلمان بگذر..

بگذر ، از سر پیمان بگذر..

"افشین یداللهی"

بعد از تو..

بعد از تو ما باز هم خندیدیم

اما..

یک پای خنده هامان همیشه می لنگید..

"رویا شاه حسین زاده"

دلم..

دلم بی وصل تو

شادی مبیناد..!

"بابا طاهر"

جنگ نابرابر..

چرا ما با تو ای معشوق طناز

به صلحیم و تو با ما در نبردی؟!

"سعدی"

خلوت دوست

گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می روند

ما  به خلوت با تو ای آرام جان آسوده ایم..

"سعدی" 

مکن فراموش مرا..

تا از تو جدا شده ست آغوش مرا

از گریه کسی ندیده خاموش مرا..

در جان و دل و دیده فراموش نه ای..

از بهر خدا مکن فراموش مرا..

"مولانا"

تمام نا تمام من..

مثل نوری که به سوی ابدیت جاری ست

قصه ای با تو شدآغاز که پایان نگرفت..

"فاضل نظری"

..

چگونه من نکنم میل بوسه در تو

تویی که بشکنی ز خدا نیز شیشه ی پرهیز...!

"حسین منزوی"

عطر تو..

همیشه عطر تو بی تاب کرده جانم را

چنان که باد بپیچد به خوشه گندم..

"حسین دهلوی"

صبح بخیر عشق!

تازه سلام اول این قصه می رسد

پر می شود تمام من از ماجرای تو

صبحانه حاضرست بفرما غزل بنوش

طعم بهشت می دهد امروز چای تو..

"فاضل نظری"