من با صدای نفس کشیدنت هم عاشقی میکنم
حتی اگر آرام و بی صدا خودم را بگذارم در دست هایت و بروم!
حتی وقتی از کنارت رد شوم برای پرت نشدن حواست ،
بوی تنت را پک بزنم!
نه!
تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم ..
حتی با زندگی!
"عباس معروفی"
عشق تو با هر نفس آب حیاتم می دهد
این سراب عاشقی آخر به بادم می دهد
گر کنی با دل من در همه عمر جور و جفا
رنگ چشمان سیاهت هی قرارم می دهد
من و تو افتاده ایم فرسنگ ها از هم جدا
دوریت هر ثانیه دارد عذابم می دهد
گرچه من بی سر و سامان شده م آخر عمر
عشق تو در وقت پیری اعتبارم می دهد..
می شوم با هر نگاهت مست ای آهوی من
ناز چشمان تو هر لحظه شرابم می دهد..
من که بی دینم ولی تو چادری ، با این وجود
حسرت لب های تو آخر وفاتم می دهد..
"سعید گشول"
کاش هرگز تو را نمی دیدم
این جهان بی بهانه هم غم داشت!
زندگی بی تو هم مرا می کشت ،
این جهنم فقط تو را کم داشت..
"اهورا فروزان"
دارم هِی نیامَدنت را خواب میکنم و آمدنت را خواب میبینم
داشتنت را بغل میکنم و بوسیدنت را خیال میبینم
دارم هِی با تو حرف میزنم
هِی با تو حرف زدن را، گوش میکنم
هر روز کنارِ تو راه میروم، قدم میزنم
خسته میشوم
کنارِ تو دراز میکشم میخوابم!
سلام خوبِ قشنگم
پاهایت درد نگیرد از سنگینی سرم
آخر، سرم پُر از سنگین است
از دِقهایِ انتظار
از نیامدن هایِ، هِی تو
از کجا رفتهای،
راهِ کدام جاده را گرفتهای سنگین است،
بگذار سرم را از پایِ تو بردارم!
تمامِ دردهایی که کشیدی را دارد
تمامِ دلتنگیهایی که داشتی را
تمامِ اجبارِ رفتن و بیهوده، رفتن را
سرم به اندازهیِ خیلی سنگین است
بهقدرِ زیادمیترسم پایت درد بگیرد وُ
نتوانی برگردی
بیایی
وَ در آغوشَم خواب روی!
بگذار سرم را از پایِ خیال تو بردارم
سنگین است..
خوابت درد می گیرد...
"افشین صالحی"
تو را دوست داشتم چنان که انگار تو اخرین عزیزان من بر روی زمینی..
و تو رنجم دادی چنان که گویی من آخرین دشمنان تو بر روی زمینم!
"غاده السمان"
به خنده گفتی تنها نبینمت
گفتم غم تو مانده و شب های بیکران با من..
"فریدون مشیری"
شبانگاهان که مه می رقصد آرام
میان آسمان گنگ و خاموش
تو در خوابی و من مست هوس ها ؛
تن مهتاب را گیرم در آغوش..
"فروغ فرخزاد"
اگر صیاد من باشم ،
اگر صیدم تو باشی ،
آه!
چه بی رحمانه خواهم خورد
لب های شکارم را ..!
"مهتاب یغما"
این هم از بهار
پس چرا سبز نمی شود چراغ رابطه؟!
از کدام خیابان به تو باید رسید..؟
"کامران فریدی"
دلم ز هرچه به غیر از تو بود ، خالی ماند..
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی..
"سیمین بهبهانی"
خبر داری که شهری روی لبخند تو شاعر شد؟
چرا اینگونه کافرگونه بی رحمانه می خندی..؟!
"فاضل نظری"
من و رسوایی و این بار گناه
تو و تنهایی و آن چشم سیاه..
از من تازه مسلمان بگذر..
بگذر ، از سر پیمان بگذر..
"افشین یداللهی"
تا از تو جدا شده ست آغوش مرا
از گریه کسی ندیده خاموش مرا..
در جان و دل و دیده فراموش نه ای..
از بهر خدا مکن فراموش مرا..
"مولانا"
تازه سلام اول این قصه می رسد
پر می شود تمام من از ماجرای تو
صبحانه حاضرست بفرما غزل بنوش
طعم بهشت می دهد امروز چای تو..
"فاضل نظری"