شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

عاشقانه ای آرام ..

شکفتی همچو گل در بازوانم 

درخشیدی چو می در جام جانم ..

به بال نغمه ی آن چشم وحشی..

کشاندی تا بهشت جاودانم ..

"فریدون مشیری"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد