شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

اگر میدانستم...

من اگر می‌دانستم دنیا اینقدر شلوغ است

نمی‌آمدم!

صبر می‌کردم بعدها...

آخر اینهمه راه آمدم؛ 

دلم می‌خواست تنها تو را ببینم...

دلم می‌خواست تو را تنها ببینم...

"عباس معروفی"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد