شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

دردهایی قوی تر..

رفتنت اوج جنگ در من بود

خواهش و التماس از دشمن!

رفتی و من به چشم خود دیدم

دردهایی قوی تر از مردن..

"اهورا فروزان"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد