شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

ای روزگار..

ای دل من اگر راز نگهدار تو بودم ،

این چشمه خشکیده نمی کرد تراوش..

من بی تو سر افکنده و دم سردم و دلخون ..

ای عشق!

سرت سبز و دمت گرم و دلت خوش..

"فاضل نظری"


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد