شب ندارد سر خواب..
شاخ مایوس یکی پیچک خشک ، پنجه بر شیشه ی در می ساید..
من ندارم سر یاس..
زیر بی حوصلگی های شب از دورا دور ،
ضرب آهسته ی پاهای کسی می آید..
"احمد شاملو"