شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

عشق کودکی..

چنان گرفته تو را بازوان پیچکی ام 

که گویی از تو جدا نه که با تو یکی م!

نه آشنایی امروزی ست با تو ،

همین که میشناسمت از خواب های کودکی است...!

"حسین منزوی"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد