شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شک..

حالم این روزا حال خوبی نیست ..

قلوه سنگی توی کفش این دنیاست!

من به روزای شاد مشکوکم...

شک دارم ختم ماجرا اینجاست ..

"یغما گلروئی"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد