شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

ای مشک آبروداری کن..

خود را برسان به خیمه ها..

یاری کن!

با این یل زخم خورده همکاری کن..

یک تیر تو خورده ای و من چندین تیر..

این مشک!

بیا و آبروداری کن..

"سعید صاحب علم"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد