شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

سوختم ، خاکسترم را باد برد..

یا ز ره وفا بیا یا ز دل رهی برو...

سوخت در انتظار تو ، جانِ به لب رسیده ام ..

"رهی معیری"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد