شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

نگیرد به دامنت آه م ..

بخند هر چه توانى به حال من اما
رسد زمانه ى سختى و آن زمان شاه ام

تویى که واسطه ى هر دعاى من بودى
دعــا بکن که نگیرد به دامنت آه ام ..

"سید تقی سیدی"
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد