شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

حفظ کن این غزلم را..

حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید..

بفرستند رفیقان به تو این بندش را ..

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر..

لای موهای تو گم کرد خداوندش را ..

"کاظم بهمنی"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد