شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

کشتمش ...

کشتمش!

احساس را ..

تا دل نبندد پای تو ..

تا نشیند ، هی نگوید 

قصه ی زیبای تو ..

"اقبال لاهوری"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد