شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شـعـر یـعنـی پــرواز مـحـض

شعر میخوانم که رها شوم به بی کرانگی آسمان از قفسی تنگ ..

شاه شاهان!

زهی صبحی که او آید نشیند بر سر بالین..

تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شاهانی..!

"مولانا"

...

تو می دانی که

 من بی تو نخواهم زندگانی را...

"مولوی"